خطر بیمارپروری در مدیریت جنگلها
به گزارش حیوان خانگی، باور متداولی، جنگل بدون شاخه های خشک، شکسته و افتاده را سالم تلقی می کند اما اکولوژی نه جنگلی مملو از شاخه های خشک را صدمه دیده، نه جنگلی بدون شاخه های افتاده را لزوما سالم می داند. بر این اساس وجود شاخه خشک و شکسته جنگلی نه تنها خطری برای طبیعت ندارد بلکه به جز مواردی، دلیل حفظ پویایی و تعادل آن است. به قول یک کارشناس جنگل حذف عناصر جنگل به بهانه سالم سازی می تواند نتیجه عکس داشته باشد.»
به گزارش حیوان خانگی به نقل از ایسنا مبحث شاخه ها و چوب های خشک افتاده، صرفا یک بحث جزئی یا حاشیه ای در مدیریت جنگل نیست. جمع آوری این بقایای طبیعت به صورت مستقیم با باززایی طبیعی درختان و پایداری اکوسیستم های جنگلی مرتبط می باشد البته برخی کارشناسان باور دارند شاخه و چوب های خشک افتاده سبب لطمه می شوند. برخی دیگر نیز باور دارند که این لطمه تنها به شکل موردی و استثنا اتفاق می افتد. بطورمثال انباشت بی برنامه این بقایا می تواند خطر حریق را افزایش دهد اما در مقابل، برداشت ناآگاهانه و بدون ضابطه ی آنها می تواند توان طبیعی جنگل برای ترمیم و بازگشت را تضعیف کند.
چوب ها و شاخه های خشکی که در کف جنگل می افتند، قسمتی از پویایی طبیعی اکوسیستم محسوب می شوند. این بقایا کم کم تجزیه می شوند، مواد غذایی خاک را تامین و بستر فعالیت قارچ ها، باکتری ها و ریزجانداران را فراهم می کنند. به صورتی که خیلی از عناصر معدنی، تنها از همین مسیر بشکل قابل جذب برای گیاهان تبدیل می شوند.
از منظر علمی، اصل بر باقی ماندن این بقایا در جنگل است. با این وجود، در تعدادی شرایط خاص و محدود، ملاحظات مدیریتی برای کاهش ریسک می تواند ایجاب کند که قسمتی از این چوب ها به شکل هدفمند از عرصه خارج شود؛ اما این تصمیم باید استثنا باشد، نه قاعده.
اکوسیستم یکسان نسخه پیچی نمی شود
b>رضا سیاه منصور ـ کارشناس جنگل و حریق و عضو هیات علمی مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور ـ با اشاره به برداشت های نادرست در رابطه با مدیریت جنگلها اظهار داشت: شرایط یک جنگل، یک عرصه مرتعی یا یک زیست بوم خاص با دیگری متفاوت است و نمی توان بدون درنظر گرفتن این تفاوت ها تصمیم گیری کرد.
وی اضافه کرد: اکوسیستم واژه ای مرکب از «اکو» و «سیستم» است؛ اکو به مفهوم بازتاب و سیستم به مفهوم مجموعه ای از اجزا که در کنار یکدیگر برای رسیدن به یک هدف مشخص عمل می کنند. اکوسیستم مجموعه ای از کنش و واکنش هاست. مجموعه ای از اجزای به هم پیوسته است که در تعامل دائمی با یکدیگر قرار دارند و هیچ جزیی در آن به تنهایی معنا ندارد. هر کنش در این سیستم، واکنشی در قسمت های دیگر بوجود می آورد و خروجی نهایی، حاصل عملکرد همه اجزاست.
آستانه ترمیم اکوسیستم کجاست؟
ین پژوهشگر اضافه کرد: اصل اساسی در بهره برداری از اکوسیستم این است که فشار انسانی از آستانه ترمیمی آن فراتر نرود. تا وقتی که این حد رعایت شود، طبیعت توان بازسازی دارد اما عبور از آن، اکوسیستم را وارد مسیر تخریب می کند. بر همین مبنا اگر میزان تخریب در یک اکوسیستم از حد آستانه ترمیمی فراتر برود، دخالت های مکانیکی و مدیریتی انسان برای ترمیم شرایط، لزوم پیدا می کند.
این محقق علوم طبیعی ضمن اشاره به نقش بقایای چوبی در پویایی جنگل اظهار داشت: در خیلی از موارد، چه در جنگل های شمال و چه در سایر مناطق جنگلی کشور، اصل بر این است که این بقایای چوبی به عنوان قسمتی از پویایی اکوسیستم در حوزه باقی بمانند. درختان شکسته و افتاده قسمتی از چرخه طبیعی اکوسیستم هستند. این بقایا کم کم تجزیه می شوند، حاصلخیزی خاک را می افزایند و بستر فعالیت قارچ ها، باکتری ها و سایر میکروارگانیسم ها را فراهم می کنند.
سیاه منصور تاکید کرد: خیلی از عناصر معدنی تنها از راه همین فرآیندهای طبیعی بشکل قابل جذب برای گیاهان تبدیل می شوند و حذف گسترده این مواد می تواند به تضعیف عملکرد اکوسیستم منجر شود. برای نمونه فسفر اگر به شکل مستقیم به خاک اضافه شود، بسادگی قابلیت جذب توسط گیاهان را ندارد بدین سبب در شکل اولیه خود به طور معمول برای گیاهان قابل جذب نیست اما زمانیکه عنصری مانند فسفر در بستر فرآیندهای زیستی و تجزیه و سنتز طبیعی قرار می گیرد، بشکل کانی های قابل استفاده برای گیاهان تبدیل می شود.
از ظاهر درختان قضاوت نکنید
این پژوهشگر با تفکیک مفهوم ظاهر و سلامت در جنگلها اظهار داشت: امکان دارد جنگلی از نظر ظاهری مرتب و چشم نواز باشد اما به سبب آلودگی های پنهان، تغییر ترکیب گونه ای یا فشار انسانی، از نظر اکولوژیک سالم نباشد بدین سبب بقایای طبیعی مانند برگ های خزان شده، شاخه های خشک و چوب های افتاده نه نشانه بی نظمی یا خطر بالقوه بلکه قسمتی از سلامت طبیعی جنگل هستند.
سیاه منصور اضافه کرد: در جنگل های هیرکانی، این بقایا بستری برای رشد قارچ ها، گلسنگ ها و خزه ها فراهم می کنند که خود به تنوع زیستی و زیبایی کف جنگل کمک می نماید. برگ های خزان شده نیز بخشی طبیعی از چرخه حیات جنگل هستند و طبیعت در جای گذاری هر عنصر، منطق و کارکرد مشخصی دارد.
بیشتر بخوانید:
چالش های مدیریت بازمانده ای از عصر یخبندان
نتیجه معکوس حذف درختان شکسته و افتاده به بهانه سالم سازی
b>این عضو هیات علمی مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور اضافه کرد: از منظر اکولوژی، حذف برخی عناصر به بهانه سالم سازی می تواند نتیجه ای معکوس داشته باشد. برای نمونه حذف یک گونه خاص از حشرات که به درختان ضعیف حمله می کنند، الزاماً به مفهوم سالم سازی جنگل نیست. طبیعت برمبنای اصل بقا عمل می کند و هدف آن «بیمارپروری» نیست. هر عنصر در اکوسیستم، وظیفه ای مشخص بر عهده دارد.
وی توضیح داد: در یک اکوسیستم طبیعی، اگر درختی ضعیف شود، هورمون هایی از خود منتشر می کند که نشان میدهد می تواند میزبان آفات باشد. آفات به این درختان حمله و آنها را حذف می کنند و درنتیجه، جنگل بسمت سلامت بیشتر حرکت می کند. این همان چرخه ای است که به پایداری اکوسیستم کمک می نماید. اگر این چرخه طبیعی را با دخالت های نادرست بر هم بزنیم، همچون با خارج کردن کامل بقایای چوبی یا حذف همه آفات، برخی گونه ها امکان دارد میزبان خویش را تغییر دهند و مشکلات جدیدی در سیستم ایجاد شود.
لزوم نگاه سیستمی به حریق جنگل؛ الیت با برداشت چوب مدیریت نمی شد
ین پژوهشگر در ادامه اظهار داشت: در مبحث حریق نیز باید نگاه سیستمی داشت. اگر عوامل حریق جنگلی در کنار یکدیگر و در بستر کارهای انسانی دیده نشوند، تحلیل درستی از عملکرد سیستم به دست نمی آید.
سیاه منصور با رد نگاه ساده انگارانه به حریق ها اظهار داشت: حریق جنگلها صرفا ناشی از وجود چوب های افتاده نیست. لایه های ضخیم برگ های خشک، آتش های زیرسطحی و شرایط اقلیمی نقش برجسته ی در گسترش آتش سوزی دارند. در تعدادی موارد، آتش بعد از خاموش شدن ظاهری، به سبب فعالیت زیرسطحی باردیگر شعله ور می شود و همین مساله مدیریت آتش را پیچیده تر می کند. برای نمونه در حریق «الیت» نمی توان دلایل را صرفا به چوب های افتاده در کف جنگل نسبت داد و با جمع کردن چوب ها حریق را مدیریت کرد بدین سبب این تصور که با خارج کردن چوب های افتاده می توان ریسک حریق را به صورت کامل از بین برد، نگاهی ساده انگارانه است.
شاخه ها را جمع کنند؛ با لاش برگ ها چه خواهند کرد؟
این کارشناس جنگل اضافه کرد: حجم چوب های افتاده در خیلی از عرصه ها اندک یا دسترسی به منطقه دشوار است. در این موارد، ورود ماشین آلات، ایجاد راه های جدید، قطع درختان و دستکاری گسترده جنگل نه تنها توجیه علمی ندارد بلکه خود به عاملی تخریبی تبدیل می شود بدین سبب مبحث مدیریت چوب های افتاده نباید به بهانه ای برای ایجاد فشارهای جدید بر جنگل تبدیل گردد.
وی اضافه کرد: مقاومت گونه های درختی در مقابل حریق یکسان نیست و این تفاوت، نقش تعیین کننده ای در مدیریت جنگل دارد. برخی گونه ها حتی اگر از سطح زمین قطع شوند، توانایی بالایی در جوانه زنی مجدد دارند و امکان دارد ده ها جست جدید تولید کنند. در مقابل، گونه هایی مانند نخل در صورت قطع شدن عملا از بین می روند بدین سبب حساسیت و مقاومت درختان نسبت به آتش، کاملا وابسته به گونه و رویشگاه است.
سیاه منصور تصریح کرد: در عین حال در تعدادی شرایط ملاحظات مدیریتی ایجاب می کند که برای کاهش ریسک ها، قسمتی از این بقایا از عرصه بیرون بروند. در چنین مواردی، دخالت انسان بمنظور کمک به پایداری اکوسیستم صورت می گیرد البته این مورد با چالش هایی هم راه است. به عنوان مثال زیرساخت مناسب و اختصاص نیرو و اعتبار لازمه انجام آن خواهد بود. یکی از نگرانی های مطرح شده این است که زمینه سازی خروج چوب های افتاده می تواند منجر به بهره برداری های نادرست از جنگل شود.
وی تصریح کرد: هرگونه مدیریت در این زمینه نیازمند ابزارهای مشخصی مانند کنترل، نظارت و پایش مستمر است. برای اعمال این نوع مدیریت، وجود زیرساخت ضروری ست همینطور پایش مؤثر به نیروی انسانی متخصص، بازرسی و سازوکارهای اجرایی نیاز دارد و بدون ایجاد این زیرساخت ها، امکان اجرای موفق راهکارهای مدیریتی وجود نخواهد داشت، هرچند این اقدامات به شکل نظری و علمی قابل اجرا هستند.
خطر بالقوه؛ مراقب ورود سوزنی برگ ها و خطر آتش تاجی باشید
این کارشناس جنگل ضمن اشاره به تفاوت مقاومت گونه های درختی در مقابل آتش، بر لزوم گذر از جمع آوری چوب های افتاده در جنگل و در مقابل توجه به خطرات بالقوه ای مانند ورود سوزنی برگ ها به عرصه های جنگلی اصرار کرد و اضافه کرد: ورود گونه های سوزنی برگ به جنگل های پهن برگ هیرکانی و زاگرس، ریسک حریق را بشدت می افزاید برای اینکه اینگونه ها به سرعت مشتعل و آتش از سطح به تاج درختان منتقل می شود که مخرب ترین نوع حریق جنگلی است.
سیاه منصور در انتها نبود آموزش مؤثر را یکی از ریشه های اصلی تخریب محیط زیتس دانست و اظهار داشت: نبود آموزش مؤثر سبب شده که رابطه علت و معلولی میان رفتار انسان و دستاوردهای اکولوژیک آن به درستی درک نشود. تا وقتی که این آگاهی ایجاد و حس تعلق به طبیعت شکل نگیرد، مدیریت منابع طبیعی صرفا به مداخله های مقطعی و پرهزینه محدود خواهد ماند و ریشه های اصلی تخریب همچنان پابرجا می ماند. بر همین مبنا تا وقتی که بهره برداران به طبیعت احساس تعلق و پیامد دست اندازی به طبیعت را درک نکنند، تخریب ادامه می یابد.
بطور خلاصه بیشتر بخوانید: چالش های مدیریت بازمانده ای از عصر یخبندان نتیجه معکوس حذف درختان شکسته و افتاده به بهانه سالم سازی این عضو هیأت علمی مؤسسه تحقیقات جنگل ها و مراتع کشور افزود: از نظر اکولوژی، حذف برخی عناصر به بهانه سالم سازی می تواند نتیجه ای معکوس داشته باشد. لزوم نگاه سیستمی به آتش سوزی جنگل؛ الیت با برداشت چوب مدیریت نمی شد این پژوهشگر در ادامه عنوان کرد: در مبحث آتش سوزی نیز باید نگاه سیستمی داشت. خطر بالقوه؛ مراقب ورود سوزنی برگ ها و خطر آتش تاجی باشید این کارشناس جنگل ضمن اشاره به تفاوت مقاومت گونه های درختی در مقابل آتش، بر لزوم گذر از جمع آوری چوب های افتاده در جنگل و در مقابل توجه به خطرات بالقوه ای مانند ورود سوزنی برگ ها به عرصه های جنگلی اصرار کرد و افزود: ورود گونه های سوزنی برگ به جنگل های پهن برگ هیرکانی و زاگرس، ریسک آتش سوزی را به شدت می افزاید به جهت اینکه اینطور ها به سرعت مشتعل و آتش از سطح به تاج درختان منتقل می شود که مخرب ترین نوع آتش سوزی جنگلی است.
منبع: petiab.ir
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
نظر شما در مورد این مطلب
نام:
ایمیل:
نظر:
سوال:
= ۲ بعلاوه ۳