در گزارش حیوان خانگی عنوان شد
تروریسم محیط زیستی در میانكاله
به گزارش حیوان خانگی یك فعال محیط زیست اظهار داشت: شمار تلفات پرندگان در میانكاله به ۵۰ هزار رسیده است و كارشناسان، كشتار توسط سم بوتولیسم یعنی جنایتی را كه شكارچیان طی ادعایی بر عهده گرفته اند، مردود می شمارند.
فرزاد علیزاده فعال محیط زیست و حقوق حیوانات در گفتگو با خبرنگار مهر اظهار داشت: مصائب محیط زیست ایران بحر طویل است و پایان ندارد. هر روز اخبار دردآور جدیدی منتشر می شود. هنوز تلفات پرندگان در تالاب میانكاله، بهترین تالاب ایران و عضو كنوانسیون جهانی رامسر كه قدیمی ترین و معتبرترین معاهده بین المللی حفاظت محیط زیست در جهان است و قسمتی از پناهگاه حیات وحش میانكاله محسوب شده و از نظر درجه حفاظت جز ذخیره گاه های زیست كره زمین است، ادامه دارد.
در بازار غیر قانونی پرندگان در فریدونكنار و در سایه اهمال و مماشات محیط زیست و صد البته حمایت مسئولین شهر، روزانه بیشتر از سه هزار لاشه پرندگان از سراسر استان های همجوار به فروش می رسد، این افراد آزادانه محیط زیست را تهدید می كنند كه اگر مانع كار ما شوید شهر را به آشوب خواهیم كشید علیزاده اضافه كرد: الان شمار تلفات به پنجاه هزار رسیده است و هر روز خبر تلف شدن تعداد دیگری از پرندگان و حتی فروش لاشه های آنها در بازار منطقه به گوش می رسد. سازمان دامپزشكی سم بوتولیسم را عامل مرگ پرندگان می داند، حال آن كه فعالان مستقل محیط زیست این مورد را قبول ندارند و كارشناسان آشنا به منطقه كشتار توسط سم بوتولیسم را مردود می شمارند. وی تاكید كرد: برخی از آنها گمانه هایی را مطرح نمودند در خصوص انتقام جویی شكارچیان از محیط زیست كه البته آن زمان رقم تلفات هنوز به پنجاه هزار بال نرسیده بود. شكارچیان توان انجام چنین جنایتی را ندارند این فعال محیط زیست افزود: چند روز پیش خبری منتشر گردید در خصوص این كه شكارچیان گلوگاه و بهشهر به رسم داعشیان، مسئولیت این جنایت هولناك را با افتخار به عهده گرفته و با بی شرمی تمام محیط زیست را تهدید كرده اند كه اگر پاسخ مثبت به مطامعشان ندهد اقدامات هولناك تری را انجام خواهند داد. این ادعا هر چه باشد، درست یا نادرست، از چند جهت بسیار قابل تأمل و بررسی است. علیزاده اظهار داشت: جایی كه قانون و مقررات وجود دارد و جزئیات اجرایی و انواع جرم انگاری ها در آن تعریف شده است، «ابراز وجود» ِ یك عده فراتر از قانون و شاخ و شانه كشیدن و تهدید كردن ِ یك ارگان رسمی دولتی، آژیر قرمزی است به مفهوم ورود كشور به مرحله هرج و مرج طلبی یك عده زورگو كه صد در صد تالی فاسد دارد و می تواند به الگویی تبدیل گردد برای انواع و اقسام اراذل و اوباش! وی خاطرنشان كرد: این كار یعنی اقرار صریح به عدم تمكین ِ قانون، عرف و هنجارهای اجتماعی؛ به عبارت دیگر، اقرار و اصرار بر نقض منافع و مصالح جمعی، توهین به جایگاه و مقامات اجرایی و به هیچ گرفتن ِ تمام قواعد رفتاری برای حل مسئله است. این فعال محیط زیست تاكید كرد: باید گفت وای به آن روز كه قانون و قانونگذار و مجری قانون و خرد جمعی منكوب ِ قلدرگرایی و خودباوری كاذب شود! روندی كه به ظهور بنیادگرایی و تروریسم و انواع و اقسام فرقه های تروریستی منجر گردید. علیزاده خاطرنشان كرد: البته، به نظر می آید این یك بلوف بزرگ است تا حقیقت ماجرا را به حاشیه بكشانند و این فاجعه به شكل جدی استمرار پیدا كند، به صورتی كه همین حالا هم شكارچیان زیر گوش مدیر پناهگاه و دور از چشم معدود محیط بانان پناهگاه آزادانه در آنجا تردد می كنند و حیات وحش را به رگبار می بندند. وی اعلام نمود: درست همان روزی كه تلفات پرندگان در میانكاله آشكار شد، شكارچیان در حال قرق شكنی در لپوی زاغمرز، حد فاصل گلوگاه تا بهشهر بودند. قرق شكنی، ضیافت قتل عام پرندگان مهاجر است. بدین شكل كه صدها تن شكارچی در یك روز و ساعت مشخص، كل پرندگان یك تالاب را بی رحمانه به رگبار می بندند و این رسم مخوف همه ساله در ماه های پایانی سال و در تمامی تالاب ها و آب بندان های استان مازندران اجرا می شود. این فعال حقوق حیوانات اظهار داشت: علاوه بر آن، شواهد از آن حكایت می كند كه شكارچیان گلوگاه و بهشهر توان انجام چنین جنایتی در این سطح را ندارند و تمام یافته های میدانی و آزمایشگاهی تا این لحظه ادعای آنها را مردود اعلام می كند. هرچند كه در سال ۱۳۷۴ هم شكارچیان گستاخ میانكاله، به خاطر انتقام جویی از اداره محیط زیست مازندران صدها لیتر سم كشاورزی را از راه كانال راداركیله (مرز غربی پناهگاه، حدفاصل قره تپه و حسین آباد) به تالاب ریختند كه باعث تلف شدن ده ها هزار پرنده و ماهی شد، به صورتی كه تا كیلومترها لاشه پرندگان و ماهیان روی آب شناور بود و تا مدت ها بوی لاشه از تالاب به مشام می رسید. اما به هر حال، این خبر اداره محیط زیست استان مازندران را به واكنش برانگیخت و صرف نظر از درست یا نادرست بودن خبر، از شكارچیان مذكور شكایت نمود.
شكارچیان گلوگاه و بهشهر به رسم داعشیان، مسئولیت این جنایت هولناك را با افتخار به عهده گرفته و با بی شرمی تمام محیط زیست را تهدید كرده اند كه اگر پاسخ مثبت به مطامعشان ندهد اقدامات هولناك تری را انجام خواهند داد علیزاده اضافه كرد: ناگفته نماند كه نقش اداره محیط زیست استان مازندران و متولیان امر قانون در این استان هم در مصائب محیط زیستی استان كم نیست. بعنوان مثال، روزانه صدها هزار لیتر پساب صنعتی و شهری وارد تالاب میانكاله و خلیج گرگان می شود و محیط زیست مازندران كوچك ترین اقدامی در این خصوص انجام نمی دهد! وی خاطرنشان كرد: این در شرایطی است كه بر مبنای ماده ۶۸۸ قانون مجازات اسلامی «هر اقدامی كه تهدید ضد بهداشت عمومی شناخته شود، از قبیل آلوده كردن آب شرب یا توزیع آب شرب آلوده، دفع غیربهداشتی فضولات انسانی، دامی و مواد زائد، ریختن مواد مسموم كننده در رودخانه ها، زباله در خیابان ها و كشتار غیر مجاز دام، استفاده غیرمجاز فاضلاب خام یا پساب تصفیه خانه های فاضلاب برای مصارف كشاورزی ممنوع می باشد و مرتكبین چنان چه طبق قوانین خاص مشمول مجازات شدیدتری نباشند به حبس تا یك سال محكوم خواهند شد.» منظور از آلودگی محیط زیست عبارتست از پخش یا آمیختن مواد خارجی به آب یا هوا یا خاك یا زمین به میزانی كه كیفیت فیزیكی، شیمیایی یا بیولوژیك آنرا بطوری كه به حال انسان یا سایر موجودات زنده یا گیاهان یا آثار یا ابنیه مضر باشد تغییر دهد. اگر مانع ما شوید شهر را به آشوب خواهیم كشید! این فعال محیط زیست با عرضه مثالی دیگر اظهار داشت: سه هزار هكتار از زمین های پناهگاه به صورت غیر قانونی تصرف می شود و تنها بعد از افشای مبحث توسط فعالین محیط زیست سازمان واكنش نشان داده است. هر چند كه هنوز هم بر مبنای شواهد موجود زمین خواری ها در منطقه ادامه دارد. علیزاده نمونه ای دیگر هم بیان كرد و اظهار داشت: در بازار غیر قانونی پرندگان در فریدونكنار و در سایه اهمال و مماشات محیط زیست و صد البته حمایت مسئولین شهر، روزانه بیشتر از ۳۰۰۰ لاشه پرندگان از سراسر استان های همجوار به فروش می رسد، این افراد آزادانه محیط زیست را تهدید می كنند كه اگر مانع كار ما شوید شهر را به آشوب خواهیم كشید.
مدافعان شكار با مغلطه تلاش دارند شكار را بخشی از مدیریت حیات وحش جلوه دهند و آنرا با كشورهای اروپایی و آمریكایی مقایسه می كنند. از كی تا حالا اروپا و آمریكا تبدیل به الگوی ما شده اند؟ در كشوری كه مشكلات محیط زیستی اش زبانزد عام و خاص است، مقایسه حیات وحش كشور ما با اروپا و آمریكا یك فریب بزرگ است وی تاكید كرد: آیا می توان پذیرفت كه تمام این تخلفات آن هم در ابعاد و اندازه ای چنین وسیع، از چشم اداره محیط زیست پنهان می ماند؟ چگونه است كه نهادها و دستگاه های دولتی كوچك ترین تخلف مالی یا تجاری یا كسب و كار مردم یا تردد میلیون ها خودرو را چه با دوربین چه از راه كنترل نامحسوس با سرعت نور و در اسرع وقت رصد كرده و از راه پیامك مسلسل وار به متخلف ابلاغ می كنند، اما این حجم از تخلف و نسل كشی پرندگان مشمول چنین كنترل و نظارتی نمی شود؟ اگر قانون و نظم و مقررات در این كشور هست (كه هست) و با چنین دقت قابل تحسینی اجرا می شود (كه می شود)، چرا در این مورد، هم قانون و هم دستگاه ذی ربط، ساكت است؟ مثل روز روشن است كه قانون در این استان اجرا نمی گردد و استان مازندران ظاهراً به یك استان خودمختار در عدم تمكین به قانون تبدیل گشته است. این فعال محیط زیست اظهار داشت: دور از انتظار نیست كه آن گوشه دیگر استان هم عده ای به واقع «تروریست محیط زیست»، خویش را در كشتار حیات وحش محق دانسته و بیانیه هم صادر كنند! انگار نه انگار كه این كشور بیشتر از ۳۰۰ هزار نفر از جوانان جان بر كفش در حوادث انقلاب و بعد از آن در جنگ تحمیلی به درجه رفیع شهادت نائل شدند تا قانون اساسی در این كشور اجرا شود. علیزاده خاطرنشان كرد: لازم به ذكر است كه عیسی كلانتری طی هفته های گذشته در اقدامی مثبت و به دنبال فعالیت تعدادی از فعالان محیط زیست و حقوق حیوانات، فروش مجوز شكار چارپایان به خارجی ها را لغو نمود. اما آیا این كافی است؟ اجرای قانون به شیوه قطره چكانی؟ و به شیوه نوشداروی بعد از مرگ؟ آیا باید در هر عرصه به سرحد فاجعه برسیم تا مسئولین صداها را بشنوند و اقدام كنند؟ ملاحظه كنید كه مدافعان شكار با فرافكنی و مغلطه تلاش دارند شكار را بخشی از مدیریت حیات وحش جلوه دهند و آنرا با كشورهای اروپایی و آمریكایی مقایسه می كنند. سوال اساسی اینجاست از كی تا حالا اروپا و آمریكا تبدیل به الگوی ما شده اند؟ از آن گذشته، كجای طبیعت و حیات وحش كشور ما با آن كشورها شباهت دارد؟ فرهنگ ایرانی اسلامی ما چه شباهتی به آنها دارد؟ وی تاكید كرد: در كشوری كه به قول رئیس سازمان محیط زیستش بیشتر از ۸۰ درصد تالاب هایش خشك شده است و معدود تالاب های كم رمق باقی مانده اش هم به مدد وجود فاضلاب شهری و صنعتی و گهگاه بارندگی های فصلی زنده مانده است و مشكلات محیط زیستی اش زبانزد عام و خاص است، مقایسه حیات وحش كشور ما با اروپا و آمریكا یك فریب بزرگ است. ناگفته نماند كه فرهنگ ایرانی اسلامی ما هم شكار را نمی پذیرد و مردم این سرزمین از خشونت ضد حیوانات بیزارند. این فعال محیط زیست اظهار داشت: حال امیدواریم با عنایت به قبح عمل شكار، تبعات و هزینه های اجتماعی و همینطور فتوای صریح مراجع عظام در خصوص حرام بودن فعل شكار به قصد تفریح و با عنایت به نیاز حیات وحش شكننده كشور به تنفس و بازیابی خود، سازمان محیط زیست این تصمیم را نهایی و قطعی كند و ممنوعیت مجوز شكار را برای سال های آینده در دستور كار قرار دهد. مجلس شورای اسلامی هم با عنایت به گذشت سالیان طولانی از صدور قوانین صید و شكار با بازبینی در این قوانین در این خصوص تجدید نظر كرده و قوانین حفاظت را تصویب و شكار را برای همیشه غیر قانونی اعلام نماید. كارشناسان خبره در زمینه بازبینی و جبران خلاءهای قانون كنونی، خالصانه آماده همكاری هستند.
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب